یک سال دیگه هم میگذره بعد میاین یه صفحه میگذارید " خاطرات سربازی " و عین پسر عموی من می شید که برای هر اتفاقی یک خاطره از خودش و هاو سه ربازش داره و همه رو با این خاطرات نابش دیوو نه کرده و هی میگه به خوا سه ر بازی خو شو !
یک سال دیگه هم میگذره بعد میاین یه صفحه میگذارید
" خاطرات سربازی " و عین پسر عموی من می شید که برای هر
اتفاقی یک خاطره از خودش و هاو سه ربازش داره و همه رو با این
خاطرات نابش دیوو نه کرده و هی میگه به خوا سه ر بازی خو شو !