آمار را ول کرده ام؛آمار ولم نمیکند
از بس فغان و ناله من سر داده ام در آسمان
فیشر به تنگ آمد ولی ؛ آمار ولم نمیکند
صد تا و سی تا بیش نیست این واحد آمار ها
مال من از سیصد گذشت ؛ آمار ولم نمیکند
تعداد مشروطی من از حد گذشت و باز هم
هر چه تقلّا میکنم ؛ آمار ولم نمیکند
شمار 10 های من از کل گروهم بیشتر
ناپلئون دوران شدم ؛ آمار ولم نمیکند
تاس و ورق ابزار من ، لهو و لعب شد کار من
استاد قمّارم ولی ؛ آمار ولم نمیکند
هر چند هشت و نه برون آمد ز برگ امتحان
پاسش نمود استاد ما ؛ آمار ولم نمیکند
در تور آماری گرفتارم من از 86
ول کرده ام من تور را ؛ آمار ولم نمیکند
جانم به لب آمد خدا ، امیّدم از دستم برفت
آمار را ول کرده ام ؛ آمار ولم نمیکند